خانه ارواح

داستانی تخیلی

خانه ارواح

داستانی تخیلی

خانه ارواح ۲

مارک 15 ساته که حالا پس از مرگ پدرش" دیوید" و مادرش "رز" و  فوت پدر بزرگ "آلن" در خانه پدر بزرگ تنهای تنها مانده بود، یک عموی نامهربان"جان" هم داشت که مارک را اصلا دوست نداشت و چند ماه پس از در گذشت پدر بزرگ به سراغ مارک  آمد تا تنها خانه باقی مانده از پدرش  را بفروشد و سهم خود را بدست آورد  اما با دیدن وضعیت مارک و بی ارزش بودن خانه از فروش آن صرف نظر نمود و تصمیم گرفت تا مارک را با کمک های مالی خود یاری دهد!

از این رو پس از بازگشت به شهر محل اقامتش "ادین برو"ماهیانه برای مارک توسط یکی از دوستانش  پول حواله مینمود و هر دو یا سه هفته ای یکبار برایش نامه ای کوتاه می نوشت .

مارک با توجه به مهربانی نسبی عموی خود تصمیم گرفت تا با یکی دیگر از همبازی های خود "پیتر" که وضع مشابهی چون مارک داشت از در دوستی در آمد و او را به خانه پدر بزرگ آورد تا هم تنها نماند و هم با کمک  پیتر بتواند در پخت و پز و مسائل روزمره از کمک های او بر خوردار شود.

پیتر هم پسری بود بیکس و برای در آوردن مخارج زندگیش مجبور بود که هر روز راهی کار شود و در تنها هتل محل زندگی خود بکار بپردازد ا

البته گاهی وقت ها صاحب هتل  "بیل"از پیتر میخواست که گاهی از شب ها هم در هتل بماند و او را در پذیرایی از میهمانان یاری رساند و در چنین مواقعی بود که مارک  تن به تنها ماندن میداد و با هزاران ترس و لرز  شب را به صبح میرسانید.

او بار ها از پیتر خواسته بود که کار شبانه را رها کند و با سر هم کردن بهانه ای از کار شبانه طفره رود اما صاحب هتل  اصلا حاضر به گرفتن کارگر دیگری در شیفت شبانه نبود چون اعتماد به هیچ کس جز خودش و پیتر نداشت و بعلاوه برای استفاده کردن از پیتر پول آنچنانی نمی پرداخت.!

این بود که پیتر را با هر تدبیر و حیلتی بود برای خود نگه میداشت و با بیدار نگهداشتن او  در ازای پول ناچیزی میتوانست  شب ها را با آرامش بخوابد و اگر کاری پیش میامد که پیتر از انجام آنها ناتوان بود آنوقت خودش به انجام انها میپرداخت!

ادامه دارد......

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 26 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:06 ب.ظ http://taranomeshg.blogsky.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد